پروفایل مدیریت وبلاگ
نام: pesarake barani
.........................................................
جنسیت: مرد
.........................................................
محل سکونت: گيلان
.........................................................
سن: 8 / 7 / 1373
.........................................................
میزان تحصیلات: دانشجو...تهران
.........................................................
شماره تماس:
.........................................................
ایمیل و ای دی یاهو:
.........................................................
درباره من: من غرورم را مدیون بارانم... هنوز باران را سپاس که پنهان کرد اشک هایم را... باران را سپاس که آبرویم را خرید... تا نفهمند آدم ها که من از تنهایی نیست که قدم می زنم... من زیر باران رفتم تا که آسوده خاطر ببارم بی آنکه بترسم از نگاه کسی.... به سلامتی باران که حفظ کرد.... غرورم را... ........................................... تو بارون که رفتی شبم زیرورو شد... یه بغض شکسته رفیق گلو شد ... توبارون که رفتی دل باغچه پژمرد... تمام وجودم روی آینه خط خورد... هنوز وقتی بارون تو کوچه میباره... دلم بی تو خون دلم غصه داره... نه شب ها عاشقانست نه رویا قشنگه... دلم بی تو خون دلم بی تو تنگه... ---------------------------------------------- بگو با عشق هم زادم موافق نیستی باران؟........ به من با خنده می گویی که عاشق نیستی ، باران......... تمام این دقایق را به رویای تو سر کرد.باران......... دریغا ، صد دریغا ، این دقایق نیستی باران......... هزاران وعده ام دادی که همراه دلم باشی......... ولی صد آه و افسوس که صادق نیستی ،باران........ دلم خشکید و پژمردم ، از این ابر سترگون........ چه شد حتی به یاد این شقایق نیستی ، باران؟........... بگو آری ، بگو آری بگو جوابت را بگو دیگر............ قبولم کن مگر دیگر که لایق نیستی باران............. خودم را عاشقانه تر به پای تو فدا کردم............ چرا با خنده می گویی که عاشق نیستی ، باران.............. ---------------------------------------------- اگر کسی مرا خواست بگویید رفته باران ها را تماشا کند... و اگر اصرار کرد، بگویید برای دیدن ِ طوفان ها رفته است! .... و اگر باز هم سماجت کرد، بگویید رفته است تا دیگر بازنگردد ...
نظرات شما عزیزان: