من برای
مــــــــنــــ
برای تنهــــــــــــــــا نبـودن ....
آدم هـای زیـادی دور و بـرم دارم !
آن چیــزیکـــــــه ندارم ؛
کسی برای بـا هــــــــــــــــم بـودن است....
بر نیمکت شکسته ای ، در باران.... در دست تو چتر بسته ای ، در باران... باران باران باران باران باران ... تنهای تنها ، نشسته ای ، در باران .... بنویس که عشق آخرم ، باران است.....این چتر همیشه بر سرم ، باران است.........بگذار که پاک آبرویم برود.........بنویس که دوست دخترم باران است
مــــــــنــــ
برای تنهــــــــــــــــا نبـودن ....
آدم هـای زیـادی دور و بـرم دارم !
آن چیــزیکـــــــه ندارم ؛
کسی برای بـا هــــــــــــــــم بـودن است....
دنیای عجیبیست !!!یکی پول پارو میکنه ...یکی اشکایش را..............
وَقــتــ ــــــــی دِلـــِ ـــت گـ ـِـرفـــ ـــتـه ...
وَقـــ ـــتـــ ـــی غــ ـَـــمـــــگـیـنـــ ـــــی ...
وَقــتـــــ ــــــی از زنــ ــدگــی ســیـــری ...
" حــواســتــو خـیـلـــی جـمـع کــن "
چــون طـعـمـه خــوبــی هـسـتــــی
گریه شاید زبان ضعف باشد
شاید خیلی كودكانه
شاید بی غرور...
اما هر وقت گونه هایم خیس می شود می فهمم...
نه ضعیفم!!
نه یك كودكم!!!
بلكه پر از احساسم..
جیگر منههههههههه
مـــــن ماندم و شانزده جلد لغــــــــت نامـــــه!
ک هیچ کدام از واژه هایش مترادف ” دلتنگــــــــی ” نمی شود …
حتما دهخـــــــدا هم می دانست
” دلتنگــــــــی ” معنا ندارد …
دردـ داردـ !!!!
یه پسرایی هستن که . . .
صدای خنده هاشون تو خیابون میپیچه
شلواراشون نه خیلی براشون بزرگه نه خیلی کوچیک
ابروهاشون فابریک خودشونه
همونایی که نه لکسوز دارن نه کمـری ..!
اما مـرام دارن
چشمشون همه جا کار نمی کنه
و دنبال موی بلوند و چشم آبی نیستن
پسرایی که موزیکـ های خارجی رو بدون معنی کردن حفظ نمیکنن
پُــــز نمیـــــــدن
پاتوق شون مهمونی و شیشه و انواع مشروبی جات نیست
آره رفیـق ..!
ا ونایی که تکیه کلامشون معرفته
بی ریا، با خدا، مهـربون و با مسئولیتن
آدم میتــونه بهشون تکیه کنه
کنارشـون آرامش داری
کنـارش باشی یا نباشی حواسش به بقیه دخترا نیست
و آدم ها رو مثل هـم نمی بینن
این جور پسرا خیلی مـردن
خیلی تکن، خیلی خاصن …
خیلی شوخن و جنگولکـ بازی در میـارن
و لی احساس شون قویه
آه که بکشن خدا دنیا رو واسشون زیر و رو میکنه ..!!
عمیق ترین درد زندگی مردن نیست
بلکه نداشتن کسی است که
الفبای دوست داشتن را برایت تکرار کند
و تو از او رسم محبت بیاموزی
خـــُدایـــا!!!
مـــی تــَوانَـــمـــ اَنـــدَکـــی با تــو خَلوَتـــ کُنَمـــ؟؟؟
قـــول مـــی دَهَمـــ بیشتـــَر از چــَند لَــحــظهـــ وَقـــتــَتـــ را نَگـــیرَمــــ!
.
.
.
.
گــوشَتـــ را جـــلو بیاوَر...
بیا
بیا نــَزدیکـــ تر...
"من خستـــهـــ اَمـــ"
مـــی شـــِنَـــوی؟؟؟
از چارلی چاپلین می پرسند : خوشبختی چیه ؟
میگه خوشبختی فاصله این بدبختی تا بدبختی بعدیه
من این شب زنده داری را دوست دارم
من این پریشانی را دوست دارم
بغض آسمان دلتنگی را دوست دارم
گذشت و دلم عاشق شد ، بیشتر گذشت و دلم دیوانه ات شد من این دیوانگی را دوست دارم
چه بگویم از دلم ، چه بگویم از این روزها ، هر چه بگویم ، این تکرار لحظه های با تو بودن را دوست دارم
بی قرارم ، ساختم با دوری ات ، نشستم به انتظار آمدنت ، من این انتظارها و بی قراریها را دوست دارم
چونکه تو را دارم ، چون به عشق تو بی قرارم، به عشق تو اینجا مثل یک پرنده ی گرفتارم
به عشق تو نشسته ام در برابر غروب ، این غروب را با تمام تلخی هایش دوست دارم
من این نامهربانی هایت را دوست دارم ، هر چه سرد باشی با دلم، من این سرمای وجودت را نیز دوست دارم
من این بی محبتی هایت را دوست دارم ، هر چه عذابم دهی ، من آزار و اذیتهایت را دوست دارم
هر چه با دلم بازی کنی ، من این بازی را دوست دارم
مرا در به در کوچه پس کوچه های دلت کردی ، من این در به دری را دوست دارم
مرا نترسان از رفتنت ، مرا نرجان از شکستنت ، بهانه هم بگیری برایم ، بهانه هایت را دوست دارم
من این اشکهایی که میریزد از چشمانم را دوست دارم ، آن نگاه های سردت را دوست دارم
بی خیالی هایت را دوست دارم ، اینکه نمیایی به دیدارم هم بماند،غرورت را نیز دوست دارم....
تو یک سو باشی و تمام غمهای دنیا هم همان سو، من تو را با تمام غمهایت دوست دارم....
هر چه بگویی دوست دارم ، هر چه باشی دوست دارم ، مرا دوست نداشته باشی ، من دوستت دارم
من این ابر بی باران را دوست دارم ، من این کویر خشک و بی جان را دوست دارم، این شاخه خشکیده و بی گل را دوست دارم ، من اینجا و آنجا همه جا را با تو دوست دارم....
من این شب زنده داری را دوست دارم
اگر با تو بودن خطا است و من گناهکار ،من گناه کردن را با تو دوست دارم...
بی مهری هایت به حساب دلم ، اشکهایم را که در می آوری نیز به حساب چشمانم من این حساب اشتباه را دوست دارم....
گاه می اندیشم،
چندان هم مهم نیست
اگر هیچ از دنیــا نداشته باشـــــــــــــــــــم،
همین مرا بس که کوچه ای داشته باشم و باران...
و فقط انسان هایی در زندگیم باشند که زلال تر از باران هستند.
خدایا تو خود گفتی که
در قلب های شکسته خانه داری
دل من شکسته است تو کجایی
شاید تو هستی ، من تو را گم کرده ام
نگاهش میکنم شاید بخواند از نگاه من که اورا دوست میدارم ولی افسوس او هرگز نگاهم را نمیخواهد به برگ گل نوشتم من که اورا دوست میدارم ولی افسوس او گل را به زلف کودکی آویخت تا اورا بخنداند
سکوتم را به باران هدیه کردم تمام زندگی را گریه کردم.نبودی در فراق شانه هایت .به هر خاکی رسیدم گریه کردم
من بد نيستم. فقط...! ديگه...! حس خوبي به كسي ندارم همين...!
آسمان بارانی است |